Web Analytics Made Easy - Statcounter

حوادث رکنا: پرستار عصبانی است، پزشک هم خسته و بیمارستان شلوغ است. خانواده‌ بیمار هم در شرایط سختی به سر می‌برند. همه اینها شب دوم مارچ سال ۲۰۱۴ دست به دست هم دادند تا اتفاقی که نباید می‌افتاد، رخ دهد.

به گزارش گروه ترجمه رکنا، بعد از سه سال گرفتاری، جوانا فلین پرستار ۵۱ ساله اهل انتاریو، حالا شب‌ها کمی راحت‌تر می‌خوابد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او بعد از اینکه به خواسته شوهر یکی از بیمارانش گوش داد، گرفتاری‌های زیادی را تجربه کرد و روزهای پرفشاری را پشت سر گذاشت. اما واقعیت این است که پرونده جنایی علیه او بالاخره به سرانجام رسیده و دادگاه هم حکم خود را درباره او اعلام کرده است.
 زنی که حالا از بیمارستان می‌خواهد به خاطر این همه مصیبتی که از سر گذرانده به او غرامت بدهد و البته خودش هم باید به زودی به خیلی‌ها پاسخ بدهد که چرا در آن شب شوم، به حرف شوهر بیمار گوش داده و کاری کرده که بهتر بوده انجامش نمی‌داده است.
وقتی دادگاه اعلام کرد پرستار جوانا فلین در مرگ «دیانا لوبلان» مقصر نیست و او را تبرئه کرد،‌ اعضای خانواده لوبلان گفتند از حکم دادگاه ناراضی‌اند و معتقدند این رای منصفانه نیست. دادستان پرونده هم از قول دولت می‌گوید پرستار فلین، قبل از آنکه دستگاه‌هی حیات‌بخش را از بیمار جدا کند، به شوهر او اطلاعات دقیقی نداده است. دادگاه اما معتقد است این پرستار همه مراحل قانونی را رعایت کرده و این تصمیم با رضایت رسمی همسر دیانا انجام شده است.
این پرونده بیش از سه سال است به عنوان یکی از مشهورترین مجادله‌های پزشکی در دادگاه‌های کانادا مطرح می‌شود و حالا با اعلام حکم دادگاه، پرستار فلین می‌گوید آرام شده و با خیال راحت به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.
ماجرای مرگی که ناگهان اتفاق افتاد
پرستار فلین مجرم نیست؛ این جمله از زبان قاضی Judge دادگاه، پایانی بود بر یک جدال حقوقی که سال‌هاست ادامه دارد. ماجرای مرگ دیانای ۳۹ ساله، ماجرای دردناکی است؛ زنی که چند ساعت بعد از بوسیدن دو فرزندش قبل از خواب، ناگهان ایست قلبی کرد و بعد از چند ساعت از دنیا رفت.
قضیه اما به همین سادگی نبود. یک سال بعد از مرگ دیانا، پلیس Police به سراغ پرستاری آمد که دستگاه‌های حیاتی را از بدن او جدا کرده بود. پرستار جوانا فلین سال‌ها با اتهام قتل Murderروبرو بود اما همواره می‌گفت هیچ کار اشتباهی انجام نداده و فقط به خواسته خانواده دیانا عمل کرده است.
همه چیز در یک بامداد شوم آغاز شد
بامداد روز دوم مارچ سال ۲۰۱۴ میلادی زن ۳۹ ساله‌ای به نام دیانا لوبلان وقتی درخانه‌اش در شهر میدلند استان انتاریو بود، بنا به دلایل نامعلومی دچار ایست قلبی شد. دیانا روی زمین افتاد. شوهرش با نگرانی سراغ او رفت و اورژانس را خبر کرد. تکنسین‌های اورژانس که با آمبولانس دقایقی بعد خودرا به بالین دیانا رسانده بودند در معاینات خود پی بردند سکته قلبی این زن میانسال شدید بوده و باید او را سریعا به بیمارستان Georgian Bay انتقال دهند.
دقایقی بعد دیانا در بخش ویژه بیمارستان بستری شد و از آنجایی که بی‌هوش و نیمه‌جان بود، پزشک Doctor معالج دستور داد تا عملیات احیای این زن با دستگاه‌های پزشکی صورت گیرد و تا زمان رفع خطر این دستگاه‌ها به دیانا وصل باشد.
در همین حین، شیفت کاری بیمارستان عوض شد و پرستار فلین بر سر بالین بیمار حاضر شد. او به مایکل، شوهر دیانا درباره شرایط بدون بازگشت دیانا توضیح داد و بعد از آنکه موافقت او را گرفت، اقدام به جدا کردن دستگاه‌های حیاتی از بدن دیانا کرد.
این پایان زندگی دیانا و آغاز چند سال دردسر برای این پرستار اهل انتاریو بود.
چرا زندگی را از دیانا گرفتم
وقتی پرستار جوانا فلین در صحن دادگاه حاضر شد، آرام و خونسرد رو به هیئت منصفه کرد و گفت: «شوهر دیانا تصمیمش را گرفته و روی آن جدی بود. از سوی دیگر همه اعضای خانواده مایکل درباره دیانا از تصمیمش اطلاع کاملی داشتند و حتی یکی از آنها مخالفتی نکرد و نگفت: «نه! این کار را نکن.» همه از تصمیم او و دلیل این تصمیم با خبر بودند، حتی پزشک کشیک می‌دانست. خودم به او گفته بودم اما اعتنایی نکرد.
پرستار فلین ادامه داد: «مایکل شوهر دیانا و در واقع تصمیم‌گیرنده جایگزین او بود. چون دیانا قادر به حرف زدن و تصمیم گیری نبود، خواسته دیانا از زبان شوهرش بیان شد. من تلاش کردم آرزوهای این زن را برآورده کنم و آنچه می‌خواست را انجام دهم.»
او می‌گوید: «تنها به رضایت مایکل، همسر دیانا نیاز داشتم. او تصمیم‌گیرنده‌ی جایگزین بود. وقتی شنیدم باید دستگاه‌های حیاتی را از دیانا جدا کنم سراغ خانواده لوبلان رفتم و با آنها کلی حرف زدم. من به آنها «فرصت کافی» برای پرسیدن سوال و دریافت هرگونه اطلاعات دادم و بعد شنیدم باید این کار را بکنم. آن موقع بود که سراغ دیانا رفتم و دستگاه‌های حیاتی را قطع کردم.»
مخالفت دادستان با حرف‌های پرستار
با وجود این ادعاها، دادستان با توجه به تحقیقات خود معتقد است که پرستار فلین با حرف‌هایی که زده است مایکل را مجبور کرده تا به قطع دستگاه‌های حیاتی از دیانا رضایت دهد.
مایکل لوبلان ۵۱ ساله نیز در صحن دادگاه و در برابر اعضای هیئت منصفه گفت: «پرستار فلین دروغ می‌گوید! او بود برای نخستین بار موضوع قطع دستگاه‌های حیاتی از دیانا را مطرح کرد. پرستار فلین به من گفت که همسرم دچار مرگ مغزی شده و نه تنها زنده نمی‌ماند بلکه اگر همچنان به دستگاه‌ها متصل بماند قلبش متلاشی می‌شود.»
مایکل با ناراحتی گفت: «تصمیم‌گیری سختی بود. یا باید نظاره‌گر آن صحنه و متلاشی شدن قلب Heart دیانا بودم، یا باید برای راحت کردن همسرم به قطع دستگاه‌ها رضایت می‌دادم و تصمیم گرفتم رضایت دهم تا دیانا به آرامش برسد.»
من، پرستار فلین، بی‌گناهم
اظهارات مایکل نشان می‌داد فریب ادعاهای غیر پزشکی پرستار مرگ را خورده است اما فلین اصرار کرد که در ابتدا مایکل خواستار پایان دادن به زندگی دیانا شد و او چندین بار از این مرد خواسته بود که تا فردای آن روز صبر کند.
پرستار فلین در خصوص روز حادثه Incident گفت: «کمی بعد از آغاز شیف کاری‌اش در ساعت هفت شب، مایکل نزدم آمد و گفت که دیانا نمی‌خواهد به این دستگاه‌ها متصل بماند. او نمی‌خواهد اینگونه زندگی کند. من نمی‌دانستم چه کنم. برای همین سراغ پزشک کشیک رفتم و تلاش کردم این موضوع را به دکتر ژوزف دولزل که آن روز پزشک شیفت ICU بود، منتقل کنم. اما دولزل به من گفت باید منتظر پزشک روز بعد بماند.»
او می‌گوید: «فشار روی من زیاد بود. به‌خاطر همین بار دیگر سراغ پزشک شیفت رفتم و وقتی برای بار دوم به دولزل گفتم که مایکل اصرار بر قطع درمان دارد، او رویش را از من برگرداند و در حالی که سعی داشتم اطلاعات مهمی را منتقل کنم به من توجهی نکرد. دولزل به جای پاسخ دادن به من، در خصوص موضوع بی‌ربطی از من سوال پرسید. نمی‌دانم چرا دیگر در خصوص دیانا صحبت نکردم و از دولزل نخواستم که به بالین این زن رفته و او را معاینه کند اما خیلی از بی‌توجهی‌هایش ناراحت بودم و تصمیم داشتم فردای آن روز از رفتار دولزل شکایت کنم.»
فلین باز با ناراحتی گفت: «آن شب از شرایط ناراحت بودم. همه دقایق سعی کردم وظایف پرستاری خود را در قبال این بیمار و همسرش انجام دهم اما از اکثر پزشکان مسئول پاسخی دریافت نکردم. پزشک شیفت نیز به من توجهی نکرد».
با این ادعاها پزشک دولزل نیز که در دادگاه حاضر بود در جایگاه ایستاد و گفت: «پرستار فلین نزدم آمد و از او شنیدم مایکل شوهر دیانا قصد دارد همه چیز را تمام کند. بلافاصله مخالفت کردم و گفتم باید در این خصوص صحبت کنیم و منظورم این بود باید با خانواده بیمار ملاقاتی داشته باشم. دیگر مکالمه‌ای با پرستار فلین نداشتم و یادم است تنها به او متذکر شدم پزشک دیگری باید روز بعد به این موضوع رسیدگی کند و در آن شب هیچ اقدامی نباید صورت گیرد. اما وقتی کمی پس از صحبت با پرستار فلین به اتاق دیانا رفتم و صحنه مرگ این زن را دیدم بسیار حیرت‌زده شدم. باور نمی‌کردم پرستار فلین چنین کاری را کرده باشد.»
امیدی به زنده ماندن وجود داشت؟
پرونده پزشکی دیانا نشان می‌داد که این زن به شدت بیمار بوده و مغزش دچار آسیب جدی شده بود و پزشکانی که تشخیص مرگ مغزی دیانا را داده بودند امیدی برای زنده ماندن او نداشتند. پزشک دولزل در این زمینه به اعضای هیئت منصفه گفت: وضعیت دیانا «برگشت ناپذیر» بود اما از او قطع امید نکرده بودم.
از نظر دادستان هاونا هانگو نیز زمانی که پرستار فلین دستگاه‌های حیاتی را از دیانا جدا کرده بود شرایط دیانا «برگشت ناپذیر، جبران‌ناپذیر و لاعلاج» نبود.
اما پرستار فلین می‌گوید که از نظر او، دیانا زنده نمی‌ماند و راهی برای نجات او وجود نداشت.
دادگاه حکم به بی‌گناهی پرستار داد
وقتی قاضی دادگاه حکم نهایی را خواند و اعلام کرد که جوانا فلین، پرستار اهل انتاریو بی‌گناه است، خانواده‌اش او را در آغوش گرفتند و گریستند. خودش هم یک ساعت بعد از حکم به سامانتا پیرز، وکیل خود گفت که حالا احساس رهایی می‌کند و می‌خواهد کمی استراحت کند.
پیرز درباره فلین می‌گوید: «او یک پرستار مجرب و درستکار است که همه تلاش خود را برای کمک به بیمار و خانواده‌اش کرده است.»
اما مادر دیانا نظر دیگری دارد.
خانواده لوبلان: این حکم عادلانه نیست
دارلین اسمیت، مادر دیانا بعد از شنیدن حکم دادگاه گفت که از این تصمیم ناراحت شده و با وجود اینکه می‌داند دادگاه همه تلاش خود را کرده اما این رای به عدالت نزدیک نیست. او می‌گوید: «داماد من وقت کافی پیدا نکرد که درباره قطع کردن دستگاه‌ها با دیگر اعضای خانواده مشورت کند. او در حال بررسی و تصمیم‌گیری بود که دیگر کار از کار گذشته بود. ما ناگهان فهمیدیم که پرستار، دستگاه‌ها را قطع کرده است. دختر من فوق‌العاده و بسیار بااستعداد بود. ما خیلی به هم نزدیک بودیم و از او حالا دو فرزند به جا مانده است.»
آنها در بیمارستان از من تشکر کردند
پرستار فلین می‌گوید خانواده لوبلان، زمان کافی برای تصمیم‌گیری و خداحافظی داشته‌اند و همه‌شان با دیانا خداحافظی کردند و سپس از من خواستند دستگاه‌ها را جدا کند. او می‌گوید: «بعد از این اتفاق آنها مرا در آغوش کشیدند و از من تشکر کردند. آنها گفتند چه کار سختی داری.»
دردسرهای پرستار ادامه دارد
هر چند مهم‌ترین پرونده پرستار فلین به نفع او به پایان رسیده و او در ماجرای مرگ مریض خود مقصر شناخته نشده اما چالش‌های او هنوز تمام نشده است. فلین باید در جلسه کالج پرستاران حاضر شده و در قبال رفتار خود پاسخ دهد. همچنین خانواده لوبلان، بیمارستان Georgian Bay و جوانا را به پرداخت غرامتی ۸ / ۱ میلیون دلاری متهم کرده است. پرستار فلین هم البته شکایتی ۷۵۰ هزار دلاری را از بیمارستان به جریان انداخته است. او می‌گوید شرایط نامناسب قانونی و اجرایی بیمارستان باعث شده به او که حالا در دادگاه هم بی‌گناه شناخته شده، فشارهای روانی و شخصی زیادی وارد شود. این بیمارستان بلافاصله بعد از اتفاقی که در سال ۲۰۱۴ افتاد، فلین را اخراج کرد. مسئولان بیمارستان می‌گویند هر چند پرستار فلین بر اساس خواسته خانواده بیمار این کار را انجام داده اما او پروتکل‌های بیمارستانی را نادیده گرفته است. 

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۲۹۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد

به گزارش خبرآنلاین،دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایه‌ها را از خانه‌هایشان بیرون کشید.

به‌دنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر می‌آید. بلافاصله آنها با آتش‌نشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایه‌ها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد می‌زد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید می‌سوزانم.»

لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتش‌نشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد می‌زد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید می‌سوزانم.از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمی‌رسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد.

با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد. با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبه‌رو شدند که در حال سوختن بود. خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و می‌خواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتش‌نشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند.

یکی از همسایه‌ها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش می‌خواست او قرص‌هایش را بخورد اما وی امتناع می‌کرد.

اعتراف به قتل
پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام می‌گفت تو دیوانه‌ای و باید قرص‌هایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی می‌شنیدم که از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعله‌های آتش تازه متوجه شدم که چه‌کار کرده‌ام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمی‌توانستم بدون مادرم زندگی کنم.
در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور می‌کرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد.

21302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903295

دیگر خبرها

  • قتل یکی از مدیران شهرداری تهران به دست همسرش
  • تراشه‌های مغزی به‌زودی از رده خارج می‌شوند/ چه بلایی بر سر بیماران می‌آید؟
  • پسر روانی مادر پیرش را کشت و آتش زد / «صدایی از من می‌خواست از مادرم انتقام بگیرم»
  • بیمار روانی مادرش را در خانه آتش زد
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • اهدای عضو جوان بجنوردی، ناجی جان ۵ بیمار شد
  • همدستی زن جوان با مرد آشنا برای قتل شوهرش
  • تصاویری از بلایی که سیلاب شبانه بر سر اتوبان معروف تهران آورد
  • بلایی که سیلاب شبانه بر سر اتوبان معروف تهران آورد
  • جوان مرگ مغزی به ۵ بیمار در مشهد زندگی دوباره بخشید